صورت میگیرد، هدف ارزشگذاری، همچنین به عوامل گوناگونی مانند محیط اقتصادی، استفاده بالقوه دارایی، زمان برآورد ارزش، میزان کمیابی نسبی و جایگزینی، موقعیت دارایی، میزان نقدشوندگی و وضعیت بازار دارایی و شرایط فیزیکی دارایی بستگی دارد که در زمانهای مختلف ممکن است تغییر کند (رهنمای رودپشتی، 1385).
ارزشهای مالی در حقیقت بهای دارایی است که بصورت مختلف تعیین میگردد، نظیر ارزش اسمی، ارزش تاریخی (قیمت تمام شده)، ارزش متعارف، ارزش معاملاتی (بازار)، ارزش ذاتی (فعلی). به طور کلی، ارزش عبارت است از بار معنایی خاص که انسان به برخی اعمال، حالت ها و پدیده ها نسبت میدهد.
2-5-2 ارزش شرکت
تعیین ارزش انواع داراییهای مالی در تصمیمگیری سرمایهگذار نقش قابل توجهی دارد زیرا سرمایهگذار قبل از خرید انواع اوراق بهادار، علاقهمند است از ارزش آن آگاهی یابد.
محیط اقتصادی و عملکرد بنگاه اقتصادی در صنعت بر ارزش اوراق بهادار و نرخ بازدهی آن مؤثر است. با تبیین ارزش شرکت در فرآیند ارزشیابی اوراق بهادار، شواهدی بدست میآید که بر پایه آن بتوان عملکرد شرکت را اندازهگیری نمود و در خصوص بازدهی آتی اوراق بهادار و تداوم فعالیت شرکت، راهکارهای عملی و اجرایی ارائه نمود. داراییهای مالی از جمله دارایی های نامشهودند که دارای منفعت با ارزش معمول نقدشوندگی در آینده است. داراییهای مالی در حقیقت انواع اوراق بهاداری هستند که بر اساس آن ارزش شرکتی محاسبه میگردد و عبارتند از اوراق قرضه، سهام ممتاز و سهام عادی.
برای ارزیابی انواع اوراق بهادار یا به عبارتی داراییهای مالی برای تعیین ارزش شرکت از مبانی ریاضیات مالی نیز استفاده میشود. ارزش داراییهای مالی به چند دسته تقسیم میشود که هر یک از این ارزشها بر پایه مبانی مربوط به خود تعیین میشوند و مفهوم ویژهای دارند (راهنمای رودپشتی، نیکو مرام، شاه وردیانی، 1385، ص 96).
2-5-3 مفاهیم مختلف ارزش
مفاهیم متعددی برای تعیین ارزش داراییهای مالی وجود دارد که عبارتند از:
ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش با فرض انحلال شرکت، ارزش با فرض تداوم فعالیت شرکت، و ارزش ذاتی سهام یک شرکت و ارزش افزوده اقتصادی (راهنمای رودپشتی و همکاران، 1385)، که در ذیل به تعریف هر کدام پرداخته میشود.
2-5-3-1 ارزش اسمی
به موجب ماده 26 اصلاحیه قانون تجارت، ارزش اسمی عبارت است از ارزشی که روی ورقه سهم یا برگ سهم نوشته شده است که به آن مبلغ اسمی سهم نیز گفته میشود.
2-5-3-2 ارزش دفتری
ارزش دفتری یکی از مفاهیم حسابداری است و با استفاده از این معیار ارزش هر یک از اقلام دارایی بر اساس دادههای تاریخی تعیین میگردد. در حقیقت همان ارقام و مقادیری است که در ترازنامه شرکت درج میشود. ارزش دفتری یک دارایی ثابت تفاوت بهای تمام شده از استهلاک انباشته یا ذخیره مربوطه است. ارزش دفتری سهام عادی مساوی است با مجموع حقوق صاحبان سهام که متعلق به سهام عادی است و برای محاسبه آن از تقسیم مجموع حقوق متعلق به سهامداران عادی بر تعداد سهام عادی نزد سهامداران استفاده میشود.
عادی سهم یک دفتری ارزش= (عادی سهامداران حقوق)/(عادی سهام تعداد)
2-5-3-3 ارزش بازار (روز)
ارزش بازار عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارایی. مبنای تعیین قیمت بازار اوراق بهادار، روند خرید و فروش آن در بورس اوراق بهادار است. به این ارزش، ارزش مبادله نیز گفته میشود. در تعیین قیمت بازار عوامل مداخلهگر نظیر عرضه و تقاضا، وضعیت شرکتی، زمان، نوع فعالیت، عملکرد شرکتی، مدیریت، سهامداران، وضعیت اقتصادی سیاسی فرهنگی، محدوده جغرافیایی و روابط غیررسمی دخالت دارد.
2-5-3-4 ارزش با فرض تداوم فعالیت
ارزش با فرض تداوم فعالیت یعنی ارزش شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی که قرار است فعالیت آن ادامه یابد. در این روش توانایی شرکت از نظر حجم فروش و ایجاد سود مبنای سنجش ارزش شرکت میباشد، به عبارتی بر مبنای قدرت سودآوری که لازمه تداوم فعالیت است، ارزیابی میشود.
2-5-3-5 ارزش با فرض انحلال شرکت
ارزش شرکت بر اساس این مفهوم عبارت است از وجوه نقدی که پس از انحلال شرکت باقی مانده بین سهامداران و مالکان شرکت تقسیم خواهد شد. به ارزش محاسبه شده در این روش، ارزش نهایی یا ارزش تصفیه هر سهم گفته می شود، بر اساس رابطه زیر ارزش هر سهم محاسبه میگردد.
سهم تصفیه ارزش= (عادی سهامدارن حقوق+(تصفیه سود) یا-(تصفیه زیان))/(عادی سهام تعداد)
2-5-3-6 ارزش ذاتی (ارزش جاری)
زمانی از این مفهوم استفاده میشود که مسئله سرمایهگذاری در سهام و اوراق قرضه یک شرکت مطرح میگردد. سرمایهگذاران با این اهداف که حداکثر بازده را بدست آورند، ارزش شرکت را ارزیابی میکنند. معمولاً ارزش ذاتی را ارزش سرمایهگذاری نیز می نامند. ارزش ذاتی یک قلم دارایی عبارت است از مجموع ارزش فعلی جریانات نقدی حاصل از یک قلم دارایی بر پایه نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذار.
2-5-4 معیار های اندازه گیری عملکرد
از نظر مالی، روش های ارزیابی عملکرد به چهار دسته ذیل تقسیم می شوند. شایان ذکر است این چهار دسته از بعد میزان اطلاعات مورد نیاز نیز طبقه بندی شده است (ملکیان، 1385).
1.روش هایی که در آنها از اطلاعات حسابداری برای ارزیابی عملکرد استفاده می شود و همان سیستم های مالی همانند نسبتهای مالی ROE و ROA و غیره
هستند.
2. روشهایی که ترکیبی از اطلاعات حسابداری و بازار را برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می دهند مانند نسخه های مختلف Q تو بین ویا نسبت P/E .
3. نسبت هایی که از داده های مدیریت مالی استفاده می کنند مانند بازدهی هر سهم و بازده اضافی هر سهم.
4. نسبت هایی که علی رغم استفاده از اطلاعات حسابداری، معیارهای اقتصادی هستند مانند نسبتهای ارزش افزوده اقتصادی(EVA) ، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA) و ارزش افزوده بازار(MVA).
بطور کلی معیارهای اندازهگیری عملکرد را میتوان به دو دسته، شامل:1. معیارهای حسابداری و 2. معیارهای اقتصادی تقسیم نمود. در معیارهای حسابداری، عملکرد شرکت با توجه به دادههای حسابداری ارزیابی میشود در حالی که در معیارهای اقتصادی، عملکرد شرکت براساس قدرت کسب سود داراییهای موجود و سرمایهگذاری بالقوه و با عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی میگردد (مشکی، 1389).
2-5-4-1 معیارهای حسابداری
معیارهای حسابداری به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری
ب- معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار
2-5-4-1-1 معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری
این دسته از معیارها عمدتاً با استفاده از اطلاعات تاریخی موجود در صورتهای مالی اساسی و یادادشتهای همراه، عملکرد شرکت را اندازهگیری میکنند. این معیارها شامل سود، سود هر سهم، نرخ رشد سود، تقسیم سود، جریانهای نقدی آزاد، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، نرخ بازده دارائیها میباشند. (جهانخانی و سجادی، 1374)
2-5-4-1-1-1 سود حسابداری
سود حسابداری مبتنی بر درآمدها و هزینههای تحقق یافتهای است که در طی یک دوره مالی بر اساس مفاهیم و اصول پذیرفته شده حسابداری، شناسایی شده و در گزارشهای مالی آورده میشود. میزان سود میتواند روشی برای ارزیابی عملکرد شرکت باشد (جهانخانی و ظریف فرد، 1374).
2-5-4-1-1-2سود هر سهم (EPS)
سود هر سهم (سود پایه) باید با تقسیم سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی بر میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره محاسبه شود. هدف سود هر سهم، ارائه شاخصی برای اندازهگیری منافع هر سهم عادی از عملکرد واحد تجاری طی دوره گزارشگری است (سازمان حسابرسی، استاندارد حسابداری شماره 30)
مهمترین مسأله این است که آیا اطلاعات سود هر سهم باید فقط اطلاعات تاریخی را منعکس نماید یا اطلاعات پیش بینی را نیز منعکس نماید؟ هئیت اصول حسابداری آمریکا (APB) در بیانیه شماره 15 خود بر مفهوم پیش بینی تاکید مینماید زیرا عقیده دارد که این اطلاعات برای تصمیمات سرمایهگذاری و بررسی پتانسیل شرکت به منظور اعطای اعتبار مفیدتر میباشد. در این رابطه استاندارد حسابداری شماره 30 ایران نیز اعتقاد دارد که شرکتها باید علاوه بر محاسبه سود پایه هر سهم اقدام به محاسبه سود تقلیل یافته هر سهم نیز بنماید. اساس محاسبه سود مزبور قبول این فرض است که سهامداران عادی بالقوه (صاحبان اوراق مشارکت قابل تبدیل، سهام ممتاز قابل تبدیل و دارندگان گواهینامه حق تقدم) نیز در آینده اقدام به تبدیل اوراق بهادار خود به سهام عادی خواهند نمود، بنابراین لازم است سود هر سهم با قبول فرض فوق محاسبه گردد. در این رابطه استاندارد مزبور چنین عنوان میکند:
«هر چند سهام عادی بالقوه، در تاریخ گزارشگری حق مشارکت در سود را ندارد، اما در آینده با تبدیل به سهام عادی، حق مشارکت در سود را خواهد داشت. بنابراین، در محاسبه سود تقلیل یافته هر سهم در نظر گرفته میشود. زیرا این تبدیل میتواند با افزایش تعداد سهام، سود تقسیمی متعلق به هر سهم را کاهش دهد. از این رو تقلیل بالقوه، یا نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان در ارتباط میباشد».
2-5-4-1-1-3 سود تقسیمی
بسیاری بر این باورند شرکتی که سیاست تقسیم سود با ثباتی دارد و هر ساله مبلغی از سود خود را بین سهامداران تقسیم میکند، این عمل نشان دهندۀ موفقیت و عملکرد مثبت شرکت میباشد. معمولاً شرکتهایی اقدام به تقسیم میکنند که نمیتوانند سود خود را سرمایهگذاری نمایند. سود تقسیمی به سیاست سرمایهگذاری شرکت بستگی دارد. شرکتهایی که فرصتهای سرمایهگذاری سودآوری دارند، سود را به عنوان یک منبع تامین مالی تلقی میکنند.
2-5-4-1-1-4 جریان های نقدی آزاد (FCF)
جریان نقدی آزاد مقداری از جریان نقدی است که اگر بین سهامداران تقسیم شود، تاثیری در قدرت سوددهی شرکت ایجاد نمیکند. جریان نقدی آزاد از تفاوت سود عملیاتی خالص پس از کسر مالیات و سرمایه گذاری خالص در داراییهای عملیاتی بدست میآید (گانگولی15، 2010)
جریان نقدی آزاد میتواند برای اهداف کوتاه مدت مناسب بوده و مورد استفاده قرار گیرد.
2-5-4-1-1-5 بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
بازده حقوق صاحبان سهام یکی از معیارهای حسابداری سنجش عملکرد میباشد از حاصل تقسیم سود خالص متعلق به صاحبان سهام عادی بر حقوق صاحبان سهام عادی (یا متوسط آن) بدست میآید. این نسبت نشان دهنده بازده حاصل از وجود نقد سرمایهگذاری شده صاحبان سهام عادی در شرکت بوده و توانایی مدیریت مؤسسه را در بکارگیری این وجوه نشان میدهد. بنگاهی که دارای نسبت ROE بالایی است، ذاتاً توانایی ایجاد وجه نقد را داراست (راس16 ، 2002). نسبت بازده سهام توسط هان17 و همکاران وی به منظور ارزیابی عملکرد استفاده شده است.
2-5-4-1-1-6 بازده داراییها (R
OA)
بازده داراییها نظیر بازده حقوق صاحبان سهام از معیارهای حسابداری سنجش عملکرد تلقی شده و از حاصل تقسیم سود خالص بر مجموع (یا متوسط) داراییها قابل محاسبه میباشد. این نسبت میزان کارایی مدیریت را در بکار گرفتن منابع موجود در جهت تحصیل سود نشان میدهد. نسبت مزبور اغلب توسط سرمایهگذاران موجود و یا سرمایهگذاران بالقوه برای ارزیابی مدیریت شرکت استفاده میشود. با وجود آنکه ROA و نیز ROE با استفاده از سود ویژه قبل از کسر بهره مالیات (به جای سود خالص ) نیز ممکن است در محاسبات مورد استفاده قرار گیرد. ولیکن در اغلب مطالعات انجام شده به لحاظ دسترسی آسانتر به اطلاعات مربوط به سود خالص، از شکل فوق الذکر استفاده میشود.
2-5-4-1-2 معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری و اطلاعات بازار
این معیارها علاوه بر استفاده از اطلاعات موجود در صورتهای مالی اساسی و یادادشتهای پیوست، اغلب از اطلاعات بازار نیز برای جلوگیری عملکرد شرکت استفاده مینمایند. به همین دلیل معیارهای مزبور علاوه
Leave a Reply